![]() ![]()
سرزمین مقدس
ترکیب سفر، تصویر و تاریخ برای من ترکیب جذابیه. حالا اگه کتاب سفرنامهی مصور به یک سرزمین قدیمی و تاریخی باشه قطعا کتاب جذاب و هیجانانگیزی میشه. ![]()
جلد کتاب، سرزمین مقدس، سفرنامه، قدس، کتاب، کتاب مصور، کتابخوانی، کمیک استریپ، معرفی کتاب، نشر اطراف نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۶:۲۹ ق.ظ روز ۲۲ دی ۱۳۹۹ | دیدگاه (۰) ![]() به گواهی صفحه اول کتابم، تیر نود و شش خریدمش. یکبار تلاش برای خواندنش در همان سالها به شکست منجر شد. ولی با این همه خوانش، شنیدن و دیدن، هنوز برایم غیرمعمول است که چرا گتسبی دومین رمان برتر قرن بیستم است. البته جایی خواندم که کتاب بعد از فوت نویسنده و در زمان جنگ جهانی دوم معروف شده است و شرایط آن زمان و داستان کتاب، باعث این معروفیت شده است. نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۷:۲۳ ب.ظ روز ۰۸ آذر ۱۳۹۹ | دیدگاه (۰) ![]() از کتابهایی بود که دوست داشتم بخوانم ولی حوصلهاش را نداشتم! درواقع بعد از خواندن “خطای ستارگان بخت ما” یک نوجوان این کتاب را معرفی کرد و برایم گفت مثل همان خطای ستارگان است. کتاب را در طاقچه پیدا و نشان کردم که بخوانمش ولی نخوانده ماند تا امروز که فیلم اقتباسیاش را دانلود کردم و دیدم. داستان دختر و پسری نوجوان است که یک بیماری خاص دارند و نباید بیشتر از شش قدم به هم نزدیک شوند ولی عاشق یکدیگر میشوند. کتاب مانند خطای ستارگان، یک داستان غمناک عاشقانه است که پایان تراژدی دارد. کاملا مناسب حس و حال نوجوانی! اما برای نوجوانهای کشور ما شاید زیاد مناسب نباشد. مگر نوجوانهای دبیرستانی. ![]() کتاب را دوست داشتم. یک عاشقانهی غمناک و البته یک رمان بزرگسال! به نظرم فقط شخصیتهای این کتاب نوجوان بودند و خود کتاب را نمیتوان در تقسیمبندی کتابهای مناسب برای نوجوانان، قرار داد. نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۹:۳۳ ب.ظ روز ۰۶ آذر ۱۳۹۹ | دیدگاه (۰) ![]() به عنوان یک زن مسلمان که طبعا یکسری محدودیتهایی داره، همیشه برام سوال بوده و سواله که تا حالا یک زن مسلمان جهانگرد داشتیم؟ تو اینستا یک مدت دنبالش گشتم ولی پیدا نکردم. از اون آرزوهاییه که همیشه داشتم و گمونم فقط یکبار که تنهایی رفتم شیراز و اصفهان یک کم محققش کردم و سفرهای تنهایی و دانشجویی به عراق و عربستان که گاهی خودم کوچه ها و خیابون ها رو میگشتم. البته مقیاس خیلی خیلی کوچیکیه :)) حالا چرا اینها رو در ریویو این کتاب نوشتم؟ چون کتاب درباره جهانگردها و ماجراجوهای مختلفه. افرادی که به شیوه های مختلف خودشون، جهان رو یا قسمتی از اون رو گشتن و دیدن و کتاب این افراد رو برای نوجوون ها معرفی میکنه و ترغیب میکنه به ماجراجویی. نترسیدن و دنبال کشف رفتن. حقیقتش یک مقدار تردید دارم که کتاب رو به خواهرزادهام بدم بخونه یا نه! ممکنه تو آرزوها و آیندهاش تاثیرگذار باشه. حالا تاثیر مثبت یا منفی، نمیدونم. کاش یک خانم مسلمان جهانگرد پیدا میکردم و خاطراتش رو میخوندم. پن: کتاب توسط نشر اطراف منتشر شده. نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۹:۳۴ ب.ظ روز ۰۵ آذر ۱۳۹۹ | دیدگاه (۰) ![]() کتاب برای من، کتاب کاغذی بود فقط. بیشترین خرج هرسالم، خرید کتاب بود از نوع کاغذیاش. اصلا نمیتوانستم با کتاب الکترونیکی ارتباط برقرار کنم و برایم عجیب بود همسرم چطور روی لپتاپش کتاب میخواند. نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۹:۱۴ ب.ظ روز ۲۷ آبان ۱۳۹۹ | دیدگاه (۰) ![]() در راستای خوندن رمانهای عاشقانه کلاسیک، چند روز پیش ربهکا رو خوندم؛ در واقع شنیدم. خوانش خوبی داشت آقای محمدحسن حیدری ولی خود داستان جذبم نکرد. گره داستان خیلی سریع باز شد و من توقع داشتم در انتها، همچنان داستان ادامه پیدا کنه و پسرخاله ربهکا به اذیتهاش ادامه بده ولی تموم شد! و به این فکر میکنم این داستان چی داشته که آلفرد هیچکاک این رمان رو اقتباس کرده و فیلمش رو ساخته! دو ستاره دادم بهش در گودریدز نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۶:۳۸ ب.ظ روز ۲۳ مهر ۱۳۹۹ | دیدگاه (۰) ![]() سلام خانم بلقیس سلیمانی امیدوارم حالتان خوب باشد و قلمتان پایدار کتاب “بازی عروس و داماد” تان را که خواندم، سوالی برایم پیش آمد؛ آن هم اینکه چطور میشود یک انسان این مقدار سوژه با موضوع مرگ و مُردن در ذهنش داشته باشد؟ یادم است در کلاسهای داستاننویسی، تاکید میکردند یک دفترچه داشته باشیم و سوژههایی که به ذهنمان میرسد را آنجا بنویسیم. هر سوژه و اتفاق جالبی که میبینیم یا حتی هر مکالمه و جمله قابل توجهی که میشنویم یا جایی میخوانیم؛ تا بعدتر بتوانیم در داستانهایمان از آنها استفاده کنیم. بعد از خواندن کتابتان به ذهنم رسید شاید شا یک دفترچه داشتهاید به نام “دفترچه مرگ” هر سوژهای، داستانی، خاطرهای دربارهی مرگ میشنیدید آنجا یادداشت میکردید و بعد سر فرصت نشستهاید دستی به سر و روی آنها کشیده و بعضی را کمی شکل دادهاید و منتشرشان کردهاید. شاید هم میخواستید برای هر کدام یک داستان بلند بنویسید ولی فرصت نشده یا از این همه داستانِ مرگی خسته شدهاید و رهایشان کردهاید و برای اینکه بقیه آدمها و داستاننویسها و فیلمنامهنویسها بتوانند از سوژههایتان استفاده کنند، آنها را در یک کتاب منتشر کردهاید؛ داستانکهای خیلی کوتاه و نیمه کوتاه داستانِ این کتاب هرچه که باشد، من از خواندن داستانکهایش و قلم روان و سلیس شما، لذت بردم و البته شگفتزده شدم. شگفتزده به همان علت که اول متنمم نوشتهام. خدا قوت نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۱:۰۵ ق.ظ روز ۱۸ شهریور ۱۳۹۹ | دیدگاه (۰) ![]() |