![]() آخرین نوشتهها
قرآنم (قسمت اول)
بابا برایم سوغات آورده بودند؛ از مدینه
گتسبی بزرگ
به گواهی صفحه اول کتابم، تیر نود و شش خریدمش. یکبار تلاش برای خواندنش در همان سالها به شکست منجر شد. ولی با این همه خوانش، شنیدن و دیدن، هنوز برایم غیرمعمول است که چرا گتسبی دومین رمان برتر قرن بیستم است. البته جایی خواندم که کتاب بعد از فوت نویسنده و در زمان جنگ جهانی دوم معروف شده است و شرایط آن زمان و داستان کتاب، باعث این معروفیت شده است.
آیینه خیلی هم نباید راستگو باشد
پیشانی ام را بوسه زد در خواب، هندویی
سرطانِ ننوشتن
“اگر چه نوشتن کار سختی شده است، اما باید این غول را شکست داد. نمیدانم از کجا سروکلهاش پیدا شد و خودکار و کیبورد را کُشت و نابود کرد. چطور ریشه دواند و ترسِ از نوشتن را در سلولسلولِ بدن جای داد. خودکار در دست میلغزید و رها میشد. انگشت بر کیبورد بیحرکت میماند. فرار میکردم. از نوشتن، از هر نوشتنی فرار میکردم. شاید بروم دکتر. شاید تلاش کنم به درمانش. شاید یعنی دوست دارم. دوست دارم همانطور که آرام آرام خزید و پیچید در ذهن و توانم، آرامآرام بِرمانَمش. و سرریز از کلمه شوم. کلمه، کلمه، کلمه… آه محبوبِ من راه سختی در پیش دارم. سخت و درشت. کاش، بتوانم شکستش دهم؛ کاش”
نجف کربلا؛ حاضر ۲
امروز صبح ، یکی از بچههای فعال کلاس نهم، یکدفعه آفلاین شد. بله. وضعیت برق در عراق، اینطوریه دوستان
بادمجون سرخکرده
بادمجان رو که میخواین سرخ کنید، قبلش یک کم ماست بمالید بهش! ![]()
داستان ازدواج
دیروز فیلم marrige story رو دیدم. تولید پارسال بود و جایزه نقش مکمل زن رو در اسکار گرفته بود. داستان درباره یک زوج تئاتری بود که بعد گذشت چند سال از ازدواجشون و با داشتن یک پسر حدود ده ساله، میخوان از هم طلاق بگیرند. فیلم حدود دو ساعت و نیم بود و ریتم کندی هم داشت. انقدر برای من کند و خسته کننده بود که دو روز طول کشید تا فیلم رو کامل دیدم! یعنی از فیلمهایی نبود که میخکوبم کنه و تا تمومش نکرده باشم، دکمه استپ رو نتونم بزنم. ولی داستانش داستان واقعی بود. یعنی زوجهای زیادی تو جهان وجود دارند که درگیر داستان این فیلم هستند. درک نشدن، نفهمیدن همدیگه، نفهمیدن خواستههای همدیگه و دوست داشتن هم در همان لحظهی متنفر بودن! صحنهای که دعواشون شدید شد و مرد رو به زن گفت دوست دارم بمیری و یه کامیون بیاد از روت رد بشه و بعد به گریه افتاد، به نظرم تاثیرگذارترین صحنهی فیلم بود. ![]() توصیه به دیدنش نمیکنم! چون حرف تازه و جدیدی برای زدن نداشت. نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۸:۴۵ ب.ظ روز ۰۲ آذر ۱۳۹۹ | دیدگاه (۰) ![]() |
استفاده از نوشته هاي وادي به هر نحو، بدون ذكر منبع، مايهي كدورت است.
|