![]() ![]()
ملکه بطحا
۱. بیست سال پس از عامالفیل بود. برخی از جوانمردان قریش دور هم جمع شدند. دست در آب زمزم کردند و باهم پیمان بستند که اگر بر کسی از اهالی مکه یا بیگانهای در این شهر ستمی رود، او را یاری کنند تا حق خود را از ظالم بگیرد. پیمان “حلفالفضول” از شریفترین پیمانهای میان عربها بود. این مطلب را برای مجله اینترنتی واو نوشتهام. نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۱:۱۰ ق.ظ روز ۲۴ فروردین ۱۴۰۱ | دیدگاه (۰) ![]() “ایهالناس! دیروز در حوالی تجریش پادشاه شما عاشق شد” از حدود دو ماه پیش، تیزرهای سریال جدیدی در شبکه خانگی در حالیکه این جمله بر روی آن پخش میشد، منتشر شد. جملهای که کلیدواژههای اصلی سریال را با خود داشت. عشق و شاه؛ کلیدواژههایی تکراری اما وقتی نام حسن فتحی در کنار آن آمد، به مخاطب مژدهی یک سریال عاشقانهی تاریخی جذاب را میداد. بعد از یکی دو ماه کش و قوس آمدن و انتظار، بالاخره قسمت اول آن پخش شد ولی مخاطب مشتاق را دلسرد کرد. یکی از بزرگترین ایرادات که در همان قست اول به چشم مخاطب میآید، گریمهای بازیگران است. آرایشهای زنان سریال، از زنان حرمسرا و کاخ شاه تا زنان روستایی و رعیت، آرایشهایی امروزی است. انگار جنبهی تجاری و رنگ و لعاب داشتن سریال برای آقای کارگردان مهمتر از نقل صحیح تاریخ بوده است. درست است که بازسازی تاریخ در آثار سینمایی اگر مو به مو اجرا شود، باعث عدم جذب مخاطب و دیده نشدن کار میشود اما قرار نیست و نباید به این بهانه تاریخ را جعل کرد. مثلا خدیجه که دختری روستایی و از خانوادهای رعیت و زجرکشیده بوده، در ۱۷۰ سال قبل با چهره و سروشکلی شبیه دختران امروزی نمایش داده میشود. طبق اسناد تاریخی، ناصرالدین شاه در زمان کشته شدن امیرکبیر بیست سال داشته است، اما گریم بهرام رادان که نقش ناصرالدین شاه را ایفا میکند، سنی حدود سی سال را به مخاطب القا میکند. ایراد بعدی که در قسمت اول در ذوق مخاطب زده میشود، دیالوگهای امروزی در اثری تاریخی بود. مخاطبی که حسن فتحی را با شب دهم و آن دیالوگهای جاندار و لحن تاریخیاش میشناسد، حال با جیرانی مواجه میشود که مادرناصرالدین شاه او را “ناصر” و خواهرش او را “امیرم” صدا میزنند. شاه قاجار بیان و نحوه ادای کلماتش مانند جوانی امروزی است. یا واژهها و تکهکلامهایی که در بیست سال اخیر رواج یافته را از زبان شخصیتهایی که صد و شصت سال قبل میزیستند، میشنود. مساله وقتی بغرنجتر میشودکه برخی دیالوگها و واژگان به سبک آن زمان گفته میشود و برخی به سبک این زمان و این آمد و شد و تغییر ادبیات زبانی و گفتاری، مخاطب را بیش از پیش اذیت میکند. برخی سکانسها در قسمت اول، بیشتر در حال و هوای تهران هزارو چهارصد میگذشت تا تهران هزار و دویست و سی. مانند صحنهای که سیاوش به خدیجه میگوید قصد دارد به خواستگاریاش برود و خدیجه مانند دخترکان نوجوان امروزی، ذوقزده و از خود بیخود میشود. فراموش نکنید بستر تاریخی که سریال در آن روایت میشود، یک جامعهی سنتی و روستایی در صد و هفتاد سال قبل بوده است و این حرکات از یک دختر در چنین بستری بعید به نظر میآید. صحنهی مسابقه بین خدیجه و سیاوش و همراهی کردن روستاییان با آن دو که دختر و پسر جوانی هستند نیز شامل همین روایت نامحتمل میشود. در کل میتوان از دو قسمت اول سریال چنین برداشت کرد که انتظار مخاطب از کارگردان بیشتر از آنچه به نمایش گذاشته شده، بوده است. فتحی با بازگویی قصهای واقعی از دل تاریخ و آوردن چند بازیگر مشهور، خواسته است هم علاقهی قدیمی خود یعنی در دل تاریخ گذر کردن را دنبال کند و مخاطب را با خود همراه کند، هم جنبه اقتصادی و سود تجاری را داشته باشد؛ اما صحنههای مصنوعی (مثل صحنه گردن زدن)، ریتم کند و خستهکننده، دیالوگهای نامتوازن، گریمهای نچسب، کار را غیرقابل باور و تجاری کرده است. درست است که نویسنده میتواند هرآنگونه که خودش خواست داستان و قصه را روایت کند، اما زمانی که در مصاحبهها میگویند “به تاریخ وفادار بودهایم” توقع مخاطب دیدن روایتی صحیح و واقعی از تاریخ است. قطعا با دیدن یکی دو قسمت از یک اثر، نمیتوان نظر کلی درباره آن را داد اما شروع هر اثر هنری، چه فیلم و سریال و چه کتاب نقش بسزا و تعیینکنندهای در موفقیت کلی آن دارد . این مطلب را برای مجله اینترنتی واو + بر اساس دو قسمت نخست سریال جیران، نوشتهام برای دیگران، بهرام رادان، تاریخ، تاریخخوانی، جیران، حسن فتحی، سریال شبکه خانگی، عاشقانه، قاجاریه، مجله واو، نقد، نقد فیلم نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۱:۵۹ ق.ظ روز ۰۷ اسفند ۱۴۰۰ | دیدگاه (۰) ![]() مجازات، در ابتدای کار، مبتنی بر اصل «قصاص به مثل» بود. اگر کسی دندان مرد آزاد شریفی را میشکست، یا چشم او را کور می کرد، یا اندامی از او را عیبناک میساخت، همان گزند را به وی میرساندند. رفته رفته، این کیفرهای عینی از میان رفت و توان مالی جای آن را گرفت؛ به جای کیفر جسمی، فدیه و غرامت مالی میگرفتند که پس از آن، تنها کیفری که قانون آن را جایز میشمرد همان تاوان و دیه بود. مثلا تاوان کور کردن چشم مرد عادی شصت «شکل» نقره بود، و برای بنده نصف این مقدار. اگر یکی از مردم بازاری، دیگری از طبقه خود را کتک میزد، ده شکل نقره باید میپرداخت ولی اگر همین جنحه را در حق مرد صاحب عنوان یا توانگری انجام داده بود، بایستی هفت برابر این مبلغ غرامت میداد. نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۱۱:۳۴ ب.ظ روز ۰۹ بهمن ۱۴۰۰ | دیدگاه (۰) ![]() شاه آبادی تاریخ خونده، قلم جذابی داره و این دو فاکتور، باعث میشه از دل حوادث تاریخی، یه داستان جذاب خلق کنه از اینکه دو ترم، شاگرد شاهآبادی بودم و ازشون آموختم، خوشحالم. کتاب درباره میرزا یوسفخان مستوفی مشهور به دیلماج هست و تغییراتی که در زندگیش میکنه. برای من حزب باد بودن این فرد و یکروز طرفدار مشروطه بودن اونقدر که بخاطرش زندان میره و بعد فرار میکنه انگلیس و یه روز ضد مشروطه بودن انقدر که دستور میده زبون کسائیکه اسم مشروطه رو میارن ببرن، جالب بود! و سطرهای آخر کتاب که بعد از دوباره روی کار آمدن مشروطهخواهان و دار زدن شیخ فضل الله دوست میرزا یوسف بهش میگه باید برای نمایندگی مجلس اماده بشی! مشروطه به ما احتیاج داره! نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۳:۱۴ ب.ظ روز ۱۹ مرداد ۱۳۹۸ | دیدگاه (۰) ![]() ۱۷ شهریور ۵۷، یکی از روزهای مهم در تاریخ انقلاب اسلامی است. رژیم پهلوی با کشتاری که در این روز به راه انداخت، چهره بیرحم و ضدانسانی خود را نشان داد و چند ماه بعد از این حادثه، از بین رفت. زنان در این روز، مانند باقی روزهای انقلاب، دوشادوشِ مردان حضوری فعال داشتند و به گواهی تاریخ، اولین شهید زنِ انقلاب در این روز به شهادت رسید. این مطلب برای “خامنهایریحانه” نوشته شده است. نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۳:۵۸ ب.ظ روز ۱۷ شهریور ۱۳۹۷ | دیدگاه (۰) ![]() زنان در انقلاب مشروطه نقش پررنگی داشتند و حتی در بعضی موارد سلاح نیز به دست گرفتند و حرکتهای آنان باعث تحولات و تصمیمات بزرگی در آن روزها شد. زمانیکه عدهای از مردم در حرم شاهعبدالعظیم به نشانه اعتراض تحصن کرده بودند، تعدادی سرباز مسلح در آنجا وظیفه داشتند که بهزور اسلحه، مردم را پراکنده کنند. زنان بالای بام حرم رفتند و سنگهایی آماده کردند تا اگر سربازان تیراندازی کردند و آسیبی به حرم و مردم وارد کردند، آنها را سنگباران کنند. با اوج گرفتن قیام، مبارزان مشروطه، برای خرید اسلحه و دیگر هزینههای مقاومت احتیاج به منابع مالی داشتند. زنان با فروختن وسائل منزل یا جواهراتشان به کمک مشروطهخواهان رفتند. در تاریخ آمده «بعد از فتح اصفهان به دست سواران بختیاری، عدهای از زنان به انجمن ایالتی اصفهان رفته و زیورآلات خود را هدیه کردند. در این میان، زنی کاسهای مسی را که تنها دارایی او بود، به مشروطه خواهان تقدیم کرد». پس از پیروزی مشروطهخواهان، کشور ناچار بود برای تامین مخارج خود از انگلیس و روس وام بگیرد. دولت و مردم با این تصمیم مخالف بودند. بنابراین تصمیم به تاسیس بانک ملی گرفتند. تاسیس و راه افتادن بانک احتیاج به پول داشت. زنان برای تامین این هزینهها وارد میدان شدند و طلاهای خود را فروختند. در تاریخ آمده است زنی از قزوین در نامهای که برای رئیس مجلس فرستاده بود، نوشت: «مقدار ناقابل از زیورآلات خودم را که برای ایام سخت ذخیره کرده بودم، به جهت بانک ملی میفرستم. اشیای اهدایی را اعضای محترم بانک ملی، به امانت و شرافت بفروشند، سهم بانک بخرند و برایم روانه کنند». مشهور است زنی بیوه که پسر کوچکی نیز داشت و مال زیادی نداشت، سه تکه از وسائل خانهاش را فروخت و با پولش سهمی از بانک خرید. دوره مشروطه چندان به درازا نکشید و کار مشروطهخواهان و دربار به بنبست رسید. محمدعلی شاه مجلس را به توپ بست. جوانان مشروطهخواه که برای دفاع از مجلس مانده بودند به ضرب گلوله کشته شدند. فضا طوری بود که مردان جرات نمیکردند به جنازهها نزدیک شوند و آنها را از روی زمین بردارند. زنان در این موقعیت نیز به میدان آمدند و جنازهها را برداشتند و از میدان خارج کردند. بعد از به توپ بستن مجلس، نمایندهای از طرف محمدعلی شاه برای تصرف تبریز به آنجا رفت. تبریز یازده ماه در محاصره بود. در این یازده ماه زنان در هر زمینهای که میتوانستند به مشروطهخواهان و انقلابیون کمک کردند. از پختن غذا و دوختن لباس برای آنان تا پرستاری و آماده کردن ادوات جنگی و حتی جنگیدن با لباس مردانه! در منابع تاریخی، نقلی از یکی از زنان تبریزی آمده است که گفته: «در بحرانیترین روزهای قیام، مجبور بودیم برای رعایت پنهانکاری، تکههای نان را زیر چادر به شکممان ببندیم و به سنگر مجاهدان برسانیم» برای مطالعه بیشتر در زمینه انقلاب مشروطه و تاریخ ایران در آن برهه میتوانید به این کتابها مراجعه کنید: این مطلب برای “خامنهایریحانه” نوشته شده است. نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۴:۰۷ ب.ظ روز ۱۴ مرداد ۱۳۹۷ | دیدگاه (۰) ![]() نباید تصور کرد که با پیشرفت مدنیت، مقام زن هم بتدریج بالا رفته است؛ حقیقت امر این است که (در طول تاریخ) زیادتر بودن حس همکاری زن، در تغییر وضع اجتماعی او بیشتر موثر بوده تا تربیت فرهنگی مردان!
تاریخ تمدن، جلد اول ویل دورانت صفحه ۴۲ نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۱۱:۲۵ ق.ظ روز ۳۱ شهریور ۱۳۹۵ | دیدگاه (۰) ![]() |