![]() ![]()
ملکه بطحا
۱. بیست سال پس از عامالفیل بود. برخی از جوانمردان قریش دور هم جمع شدند. دست در آب زمزم کردند و باهم پیمان بستند که اگر بر کسی از اهالی مکه یا بیگانهای در این شهر ستمی رود، او را یاری کنند تا حق خود را از ظالم بگیرد. پیمان “حلفالفضول” از شریفترین پیمانهای میان عربها بود. این مطلب را برای مجله اینترنتی واو نوشتهام. نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۱:۱۰ ق.ظ روز ۲۴ فروردین ۱۴۰۱ | دیدگاه (۰) ![]() 🔻در کاظمین متولد شد، دو سالش بود که پدرش را از دست داد. بعد از آن او مانده بود و دو برادرش، سیدمحمدباقر و سیداسماعیل. آمنه اسماش بود. وقتی یازده ساله شد، همراه برادرانش به نجف رفت. او هم میخواست درس دین بخواند. آنسالها حوزه نجف قسمت خواهران نداشت، این بهانه باعث شد که استاد اصلی آمنه، برادرش سیدمحمدباقر شود. آمنه حیدر صدر، مشهور به بنتالهدی آنقدر با جدیت و تلاش درس خواند که تا درجه اجتهاد پیش رفت. 🔹درس خوانده بود و فعال وقتش را گذاشته بود برای کار فرهنگی، از کلاس قرآن و امور دینی برای دختران جوان گرفته تا نوشتن داستان و رمان برای مجلهی الاضواء. شمشیر بسته بود که دخترها در مورد الگوها و غربیها اصل ماجرا را بدانند و زود خودشان را نبازند. مدارس الزهرا(س) در شهرهای بغداد شعبههای مختلفی داشت. این مدارس وابسته به صندوق خیریه اسلامی بود. بنتالهدی سرپرست این مدارس شد. او برای آموزش بیشتر معلمان کلاس برگزار میکرد، چیزی شبیه به همین دورههای ضمن خدمتی که این روزها ما داریم. اما او در سالهای ۱۳۵۰ یعنی ۱۳۱۰ شمسی، در روزهایی که رضا پهلوی تلاش میکرد به بهانههای مختلف بین نمد جمهوری و دیکتاتوری برای خودش کلاه جذابی بدوزد، این کار را انجام داد. 🔸️به دانشجوها اهمیت میداد. برایشان وقت مشخص میگذاشت و سوالاتشان را بیجواب نمیگذاشت. بهانهای شد و مدارس را تحویل وزارت تعلیم و تربیت عراق داد. اما اسحلهاش را زمین نگذاشت. نوشتن، وسیله و ابزارش بود. 🔹️زنان و دختران عراق را رها نکرد. اولین زن شیعهای بود که برای دختران نوجوان داستان نوشت. او آنها را ناخواسته وادار به تفکر میکرد. فعالیت سیاسی و روشنگری را با استاد، برادر، یار غارش، محمدباقر دنبال میکرد. قطعا شما هم تعجب کردید که در آن دوره از خفقان حزب بعث چنین روحیهای چطور فعال مانده بود. برادرش را دستگیر کرده بودند. او هم زینبوار برای حسینش سخنرانی و روشنگری کرد. 🔸️بنتالهدی به حرم امیرالمومنین(ع) رفت و در خطابهای غرا در خصوص دستگیری سیدمحمدباقر صحبت کرد. او با این سخنرانی آتشی روشن کرد که دامنه آن از نجف شروع شد و تا بغداد، کاظمین، فهود، نعمانیه، حتی لبنان و بحرین و ایران … کشیده شد. 🔹️دولت بعث برای خاموشی این آتش دست به کار شد و او را دستگیر کرد و به شهادت رساند؛ آمنه به برادرش رسید. این خواهر و برادر طاقت دوری هم را نداشتند و هر دو در ۲۴جمادیالاول ۱۴۰۰ قمری به دست رژیم بعث عراق به شهادت رسیدند. این مطلب را برای مجله واو به مناسبت سالروز شهادت بنتالهدی صدر نوشتهام. برای دیگران، بنتالهدی صدر، حضور اجتماعی زنان، زنان، زنان در اجتماع، زنان در جنگ، زنان عرب، عراق، مجله واو، مقاومت اسلامی نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۱:۱۶ ق.ظ روز ۲۰ فروردین ۱۴۰۱ | دیدگاه (۰) ![]() تصور کنید به صورت اتفاقی متوجه میشوید حیات کل کرهی زمین و ساکنینش در خطر است و ششماه دیگر، یک شهاب سنگ به زمین میخورد و همه چیز از بین میرود؛ برای پیدا کردن راهحل و جلوگیری از این اتفاق چه میکنید؟ به چهکسانی خبر را میگویید؟ برای آگاهی به همه مردم، چه راهی به ذهنتان میرسد؟ 🔹️یک دانشجوی نجوم به همراه استادش متوجه میشوند ستارهی دنبالهداری به سمت زمین در حرکت است و بر اثر برخورد آن با کرهی زمین، کل حیات زمینی از بین میرود. آنها سعی میکنند این مسئله را با رئیسجمهور آمریکا مطرح کنند و با کمک و دستور او، جلوی این برخورد را بگیرند. اما متوجه میشوند این مسئله برای دنیای سیاسیون و منافعشان جدی نیست، پس تصمیم میگیرند به کمک رسانه مردم را آگاه کنند تا فشار مردمی باعث شود، دولت کاری کند. اما باز هم تیرشان به سنگ میخورد: سنگ مردم و نوع تفکرشان. آنچه برای سیاستمداران جدی است، انتخابات دورهی بعد است و آنچه برای مردم اهمیت دارد، جدا شدن یک خواننده از شریک زندگیاش است نه مسئلهی مهمی مانند نابودی کرهی زمین و هرآنکس و هرآنچه در آن زندگی میکند. ![]() 🔸️#به_بالا_نگاه_نکن که سال گذشته در جدول جهانیِ پخشِ پربینندهترینهایِ نتفلیکس جز رتبههای اول قرار گرفت علاوه بر انتقاد به سیاستمداران و عملکرد و رفتار آنان در جامعهی آمریکا، دربارهی میزان اثرپذیری مردم از رسانه و تهاجم تکنولوژی در زندگی امروزی نیز نقد دارد. 🔹️فیلم در واقع یک اثر انتقادی کمدی است. یک طنز تلخ و سیاه. اثری که در عین سادگی و عدم پیچیدگی، مشکلات جامعهی امروز را به مخاطب نشان میدهد و در بین خندیدنها او را به فکر وامیدارد. دربارهی سیاست، رسانه، و عملکرد خود شخص. در واقع این فیلم، مشکلاتی که در نهایت منجر به نابودی میشوند را گردن یک قشر نمیاندازد، بلکه نشان میدهد هرکس در هر جایگاهی که دارد، با عملکردش در نجات یا نابودی جامعه مؤثر است. 🔸️در بخشی از فیلم دکتر میندی، شخصی که متوجه ستاره شد و سعی در آگاهی جامعه کرد، بواسطهی شرکت در برنامه تلویزیون و شهرتی که به دست میآورد به همسرش خیانت میکند و از مسیری که برای آگاهی مردم انتخاب کرده بود، فاصله میگیرد؛ درواقع فیلم میخواهد بگوید رسانه میتواند دغدغهمندان و آنان که زندگی سالمی دارند را نیز غرق کند و از مسیر اصلی و صحیح دور کند و به ابتذال اخلاقی و حتی شغلی بکشاند. نکات منفی:
چه مواردی در فیلم مورد انتقاد قرار میگیرند؟
این مطلب را برای مجله واو + نوشتهام برای دیگران، به بالا نگاه نکن، فیلم، فیلمبینی، فیلمنامه، لئوناردو دیکاپریو، مجله واو، نقد، نقد فیلم نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۱:۲۶ ق.ظ روز ۲۳ اسفند ۱۴۰۰ | دیدگاه (۰) ![]() “ایهالناس! دیروز در حوالی تجریش پادشاه شما عاشق شد” از حدود دو ماه پیش، تیزرهای سریال جدیدی در شبکه خانگی در حالیکه این جمله بر روی آن پخش میشد، منتشر شد. جملهای که کلیدواژههای اصلی سریال را با خود داشت. عشق و شاه؛ کلیدواژههایی تکراری اما وقتی نام حسن فتحی در کنار آن آمد، به مخاطب مژدهی یک سریال عاشقانهی تاریخی جذاب را میداد. بعد از یکی دو ماه کش و قوس آمدن و انتظار، بالاخره قسمت اول آن پخش شد ولی مخاطب مشتاق را دلسرد کرد. یکی از بزرگترین ایرادات که در همان قست اول به چشم مخاطب میآید، گریمهای بازیگران است. آرایشهای زنان سریال، از زنان حرمسرا و کاخ شاه تا زنان روستایی و رعیت، آرایشهایی امروزی است. انگار جنبهی تجاری و رنگ و لعاب داشتن سریال برای آقای کارگردان مهمتر از نقل صحیح تاریخ بوده است. درست است که بازسازی تاریخ در آثار سینمایی اگر مو به مو اجرا شود، باعث عدم جذب مخاطب و دیده نشدن کار میشود اما قرار نیست و نباید به این بهانه تاریخ را جعل کرد. مثلا خدیجه که دختری روستایی و از خانوادهای رعیت و زجرکشیده بوده، در ۱۷۰ سال قبل با چهره و سروشکلی شبیه دختران امروزی نمایش داده میشود. طبق اسناد تاریخی، ناصرالدین شاه در زمان کشته شدن امیرکبیر بیست سال داشته است، اما گریم بهرام رادان که نقش ناصرالدین شاه را ایفا میکند، سنی حدود سی سال را به مخاطب القا میکند. ایراد بعدی که در قسمت اول در ذوق مخاطب زده میشود، دیالوگهای امروزی در اثری تاریخی بود. مخاطبی که حسن فتحی را با شب دهم و آن دیالوگهای جاندار و لحن تاریخیاش میشناسد، حال با جیرانی مواجه میشود که مادرناصرالدین شاه او را “ناصر” و خواهرش او را “امیرم” صدا میزنند. شاه قاجار بیان و نحوه ادای کلماتش مانند جوانی امروزی است. یا واژهها و تکهکلامهایی که در بیست سال اخیر رواج یافته را از زبان شخصیتهایی که صد و شصت سال قبل میزیستند، میشنود. مساله وقتی بغرنجتر میشودکه برخی دیالوگها و واژگان به سبک آن زمان گفته میشود و برخی به سبک این زمان و این آمد و شد و تغییر ادبیات زبانی و گفتاری، مخاطب را بیش از پیش اذیت میکند. برخی سکانسها در قسمت اول، بیشتر در حال و هوای تهران هزارو چهارصد میگذشت تا تهران هزار و دویست و سی. مانند صحنهای که سیاوش به خدیجه میگوید قصد دارد به خواستگاریاش برود و خدیجه مانند دخترکان نوجوان امروزی، ذوقزده و از خود بیخود میشود. فراموش نکنید بستر تاریخی که سریال در آن روایت میشود، یک جامعهی سنتی و روستایی در صد و هفتاد سال قبل بوده است و این حرکات از یک دختر در چنین بستری بعید به نظر میآید. صحنهی مسابقه بین خدیجه و سیاوش و همراهی کردن روستاییان با آن دو که دختر و پسر جوانی هستند نیز شامل همین روایت نامحتمل میشود. در کل میتوان از دو قسمت اول سریال چنین برداشت کرد که انتظار مخاطب از کارگردان بیشتر از آنچه به نمایش گذاشته شده، بوده است. فتحی با بازگویی قصهای واقعی از دل تاریخ و آوردن چند بازیگر مشهور، خواسته است هم علاقهی قدیمی خود یعنی در دل تاریخ گذر کردن را دنبال کند و مخاطب را با خود همراه کند، هم جنبه اقتصادی و سود تجاری را داشته باشد؛ اما صحنههای مصنوعی (مثل صحنه گردن زدن)، ریتم کند و خستهکننده، دیالوگهای نامتوازن، گریمهای نچسب، کار را غیرقابل باور و تجاری کرده است. درست است که نویسنده میتواند هرآنگونه که خودش خواست داستان و قصه را روایت کند، اما زمانی که در مصاحبهها میگویند “به تاریخ وفادار بودهایم” توقع مخاطب دیدن روایتی صحیح و واقعی از تاریخ است. قطعا با دیدن یکی دو قسمت از یک اثر، نمیتوان نظر کلی درباره آن را داد اما شروع هر اثر هنری، چه فیلم و سریال و چه کتاب نقش بسزا و تعیینکنندهای در موفقیت کلی آن دارد . این مطلب را برای مجله اینترنتی واو + بر اساس دو قسمت نخست سریال جیران، نوشتهام برای دیگران، بهرام رادان، تاریخ، تاریخخوانی، جیران، حسن فتحی، سریال شبکه خانگی، عاشقانه، قاجاریه، مجله واو، نقد، نقد فیلم نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۱:۵۹ ق.ظ روز ۰۷ اسفند ۱۴۰۰ | دیدگاه (۰) ![]() روسری را سفارش میدهم؛ در اینستاگرام. صفحهی اینستای فروشنده را از طریق معرفی یکی از دوستانم شناختم. دنبالش کردم و سر فرصت پستها و استوریهایش را دیدم. روسری را سفارش دادم. روسری که رسید و به صفحهاش پیام رسیدنش را دادم، صفحه را آنفالو کردم. انگار خریدم را کرده و از مغازهشان بیرون رفته باشم. قبلترها هروقت احتیاج به خرید چیزی داشتم بازار یا مرکز خرید میرفتم و خریدهای مورد نیازم را تهیه میکردم. آن وسطها، موقع چرخیدن در بین مغازههای رنگارنگ، ممکن بود چشمم جنسی را ببیند که احتیاجی به آن نداشتم ولی چون خوشم آمده بود، میخریدمش؛ کم پیش میآمد البته. چون در ماه نهایت یکبار به بازار میرفتم. این روزها نیازی به بازار رفتن نداریم بلکه بازار به خانه ما آمده و هر لحظه و هر ساعت انواع پوشاک، وسائل خانه و آشپزخانه، انواع خوراکیها در جلوی چشمانمام رژه میروند. هربار که گوشی دست میگیریم و اینستا را باز میکنیم، انگار پا به همان مغازههای رنگارنگ گذاشتهایم که هزار وسیلهی جدید آوردهاند و برای خرید ما را دعوت میکنند. همان وسیلههایی که اکثرا احتیاجی به آنها نداریم ولی طرح جدید یا رنگ و شکلشان، ترغیبمان میکنند به خرید. خریدِ بدون نیاز. وای از روزی که تخفیف و جشنواره و مسابقهای داشته باشند. انگار در مسابقهای شرکت کرده باشیم و نباید از بقیه جا بمانیم. بدون نگاه کردن به کمد و کابینت، سفارش میدهیم. تصور کنید شما هر روز چندین ساعت بین مغازههای مختلف خیابان و بازار راه بروید و مدام جنسها و وسیلههای مختلف را نگاه و قیمت کنید. گاه بخرید و گاه حسرت بخورید و آه بکشید. حتی اگر به آن وسیله احتیاجی نداشته باشید، اما چون نمیتوانید آن را بخاطر مسائل مالی بخرید، آه میکشید و ناراحت میشوید. قبلترها اگر نیاز ضروری به خرید نداشتید یا از لحاظ روحی به بازارگردی احتیاج نداشتید، به بازار میرفتید و وقتتان را میگذراندید؟ چاره در این زمانه و مجازی شدن اکثر وجوه زندگی همین بازار نرفتن است! بازار مجازی نرفتن. اینکه چندین صفحه مختلف فروش را دنبال میکنیم و روزی چندین پست از وسایل جدید و زیبا جلوی چشممان رژه میروند و ما بدون نیاز واقعی داشتن به خیلیهایشان مجذوب آنها میشویم، جز ایجاد نیاز کاذب یا تشویق به خرید بدون نیاز، سود دیگری برایمان دارد؟ برای خودم به این نتیجه رسیدم که دنبال کردن صفحات فروش، خصوصا صفحات پوشاک و ظروف آشپزخانه، ترغیب به خریدم میکنند و باید با خودم کلنجار بروم که فلان وسیله را نیازی ندارم و خریدش مصداق اسراف در مال است تا دایرکت را ببندم و سفارش ندهم. پس چاره را در این دیدم که به بازار نروم، یعنی صفحات فروش را دنبال نکنم. در بخش سیو، پوشهای ساختهام به اسم بازار. یکی از پستهای صفحات فروش و برندهایی که میشناسم و از آنها خرید میکنم را سیو کردهام تا گمشان نکنم. هروقت احتیاجی به وسیلهای داشتم، پوشه را باز میکنم و در بین صفحات میچرخم و خریدم را میکنم. انگار به بازار رفته باشم و بعد از خرید به خانه برمیگردم! بعضی از صفحات که غیر از خرید، میخواهم از جهت تعداد دنبالکننده حمایتشان کنم را نیز استوری و پستشان را بیصدا (میوت) کرده ام. به نظرتان با این روش، بهتر نمیتوانیم هم در زمان و هم در هزینه زندگی، برنامهریزی و صرفهجویی کنیم؟ این مطلب را برای مجله اینترنتی واو نوشتهام نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۲:۱۰ ق.ظ روز ۱۱ بهمن ۱۴۰۰ | دیدگاه (۰) ![]() 🌸 یکی از دغدغههای جدی ما زنان شاغل در محیط کار، نوع تعاملمان با همکاران مرد است. به گونهای که هم به وظایفمان در محیط کار عمل کنیم هم به عنوان یک زن مسلمان به اصول دینی پایبند باشیم و یک فعالیت اجتماعی سالم بدون اینکه آسیبی متوجه روح و روانمان باشد تجربه کنیم. ⛔️ اسم کوچک، نه ✋️ ما انسانها گاهی احتیاج به درددل کردن و صحبت با دیگران داریم. ولی همکاران مرد شما، مورد مناسبی برای درددل و شنیدن مشکلات شخصی شما نیستند. بازگو کردن مشکلات شخصیتان فقط موجب ورود همکار مرد به حریم خصوصی شما میشود. حتی ممکن است در برخی موارد موجب ایجاد مزاحمت و سوءاستفاده از شما شود. 🗣 آقایان نیز مثل خانمها احتیاج به بازگو کردن مشکلات و درددل دارند و گاهی درباره مشکلاتشان با همکاران خانم صحبت میکنند. ما خانمها نیز به خاطر عاطفی بودن و حس مادرانهای که داریم، ممکن است پای دردل آنها بنشینیم و فکر کنیم به آنها کمک میکنیم. اگر در این موقعیت قرار گرفتید، به همکارتان بگوئید بهتر است به یک مشاور مراجعه کند یا با همکاران آقا که بهتر با روحیات مردانه آشنا هستند، صحبت کند. این صحبتها باعث صمیمت و دخالت در امور خانگی افراد خواهد شد که گاهی تبعات خوبی ندارد. ✅ موقع صحبت کردن با آقایان، رسمی صحبت کنید. در توصیههای اسلامی تاکیدات زیادی به نوع صحبت کردن بین زن و مرد نامحرم شده است. این توصیهها برای مصون ماندن زنان و مردان از آسیبهای روحی و جسمی و روانی و داشتن زندگی سالم و راحت است. این مطلب را برای ریحانه نوشتهام به مناسبت روز کارمند نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۱۲:۲۸ ب.ظ روز ۰۴ شهریور ۱۳۹۹ | دیدگاه (۲) ![]() هفته قبل مصاحبهای داشتم با خانم دکتر آزاده نیاز؛ درباره هویت چندگانهی دختران نوجوان صحبتها و عللی که خانم نیاز بیان کردند، برای خود من به عنوان معلمی که با دختران نوجوان سروکار دارم، راهگشا بود. به نظرم مدیران و معلمان در جلسات شورای مدرسه، با توجه به صحبتهای این چنینی، میتوانند برای مواجه با مشکلات نوجوانان ریز شوند، مصداقیابی کنند و با در نظر گرفتن این مشکلات از دید کارشناسانه به رفع و کمک به حل آنها اقدام کنند. توصیه میکنم اگر مدیر یا معلم هستید مخصوصا در مدارس دخترانه یا اگر پدر یا مادری هستید که دختر مدرسهای دارید، این مصاحبه را بخوانید. لینک متن مصاحبه + نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۴:۳۸ ب.ظ روز ۲۸ مرداد ۱۳۹۹ | دیدگاه (۰) ![]() |