عیدانهی کتابکتابهایی که در طرح عیدانه کتاب خریدم، با بیست درصد تخفیف

این طرح بیشتر از یکسال هست آخر هر فصل راه می افته.
تو سطح کشور، میتونید به کتابفروشی هایی که تو این طرح ثبت نام کردن مراجعه کنید و با گفتن کد ملی تون و یه شماره موبایل کتابها رو با بیست درصد تخفیف بخرید.
البته با هر کد ملی فقط تا سقف صد تومن میتونید خرید کنید، اگه خریدهاتون بیشتر از صد تومن شد، میتونید کدملی خواهر، برادر، همسر، بابا، مامان و …. بگید و از بیست درصد تخفیف اون بنده خدا هم استفاده کنید🙈😇
لیست کتابفروشی هایی که تو این طرح ثبت نام کردن رو، میتونید از این آدرس ببینید:
http://ketabnet.ir/OstanBookShop.aspx?Bid=7
.
پ ن: بعد گرفتن عکس، کتاب ۹۷۶ روز در پس کوچه های اروپا که محمد دلاوری خبرنگار، نوشته رو هم خریدم
نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۷:۴۷ ق.ظ روز ۲۸ اسفند ۱۳۹۶ |
دیدگاه (۱)
یخزدهامذهنم هنوز در روزهای برفی تهران مانده. هنوز وقتی در کوچه هایی که روزهای برفی راه رفته، راه میروم یا از خیابانهایی که آن روزها عبور کرده، عبور میکنم، ذهنم ناخودآگاه صحنه ها را برفی میبیند؛ سفید و سرد و زیبا.
برای من که فصل مورد علاقه ام بهار است و گرما را بیشتر از سرما دوست دارم، عجیب است که امسال بعد از دیدن شکوفه های درختچه حیاط، قبل از اینکه ذوق صورتی ملیحشان را بکنم و دلم برای برگ های کوچکشان غنج برود، ذهنم یاد دو ماه پیش افتاد و برفی که آنقدر زیاد بود که درخچه را مدفون کرده بود و کپه ای سفید شده بود وسط حیاط.
یا هروقت از خانه خارج میشوم و در کوچه قدم میزنم، تصور آن شب برفی که شال و کلاه کردم و برای نماز مغرب به مسجد رفتم، و برف گاهی تا زیر زانویم میرسید در ذهنم نقش میبندد. به جای برگهای سبز جوانه زده درختهای خیابان، برف میبینم که روی شاخه هایشان نشسته و شاخه ها زیر سنگینی اش، خم شده اند.
نمیدانم چرا، انگار زمستان و برف امسال، چیزی را در قلبم منجمد و حک کرده که نقشش از ذهنم پاک نمیشود. شاید حس سرخوشی دیدن برف سنگین بعد از سالهاست، شاید حس های دیگر. نمیدانم؛ نمیدانم
نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۸:۰۰ ب.ظ روز ۲۵ اسفند ۱۳۹۶ |
دیدگاه (۰)
تا پخته شود خامیسالهای اول ازدواج که تازه مستقل شده بودم و همه کارهای خونه با خودم بود، برای اینکه یادم نره تو هر کدوم از جا ادویه ای ها چی ریختم، اسمشون رو به ترتیب رو یه کاغذ نوشته بودم و زیر جاادویه ای، گذاشته بودم.
ولی الان دیگه احتیاجی به نوشتن ندارم؛ حتی ادویه ای هایی که خیلی شبیه هم هستن، بدون بو کردن میتونم تشخیصشون بدم. حفظشون شدم دیگه و میدونم چی به چیه!
زندگی هم همینه، باید بگذره تا یادش بگیری و بلدش بشی
نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۸:۰۴ ب.ظ روز ۲۳ اسفند ۱۳۹۶ |
دیدگاه (۰)
سینِ اسرافراههای چیدن یک سفره هفتسین ساده و صمیمی چیست؟
⁉ بسیاری از خانوادههای ایرانی، در آغاز بهار و آمدن سال جدید، در خانههایشان سفره هفتسین میاندازند. اما آیا میدانید چطور میتوانیم از تجمل و اسراف در چیدن سفره هفت سین جلوگیری کنیم؟
🍀 سبزه یکی از سینهای سفره هفتسین است و شاید بتوان گفت بیشترین اسرافی که در هفتسین میشود، برای سبزه است. هرسال چندین تُن گندم، ماش، عدس برای سبزه عید مصرف میشود که متاسفانه در روز سیزدهم فروردین دور انداخته میشوند. میتوانیم برای جلوگیری از این اسراف، از سبزیهای خوراکی مثل شاهی، ریحان و نعناع استفاده کنیم و بعد از استفاده در سفره هفت سین، آنها را در خاک قرار دهیم و بعد از بزرگ شدن، از آنها استفاده کنیم.
🏺 برخی از خانوادهها هر سال هزینه زیادی برای چیدن هفتسین صرف میکنند؛ مثلا خرید ظرفهای خاص و جدید که علاوه بر هزینه بالایی که دارند، در طول سال استفاده دیگری نیز از آنها نمیشود. میتوانید برای تنوع ظرفهایی که در خانه دارید را با کمی روبان یا لاک و رنگهای پاکشدنی، تزئین کنید و از آنها برای سفره هفتسینتان استفاده کنید. با این کار هم از خرید ظروف جدید و اسراف جلوگیری میکنید، هم هنر دست خودتان، در سفرهتان جلوهگری میکند.
🐠 بنا بر آمار منتشر شده، هر سال حدود ۳۰ ملیون ماهی قرمز کوچک در اسفند ماه به فروش میرسند تا سر سفرههای هفتسین ما ایرانیها قرار بگیرند. ماهی قرمز بطور طبیعی عمری بین دوازده تا بیست سال دارد. خرید و عدم نگهداری صحیح ماهی قرمز جز اتلاف سرمایه های مادی و زجر کش کردن ماهیهای قرمز نتیجه دیگری ندارد. اگر اصرار به بودن ماهی سرسفره دارید، میتوانید از ماهیهای پلاستیکی که چندسالیست در بازار تولید میشود استفاده کنید.
🍱 بعضی از سینهای سفره هفتسین، مثل سیب و سمنو، مواد خوراکی هستند و اگر بیشتر از چند ساعت در خارج از یخچال قرار بگیرند، فاسد میشوند. گاهی این مواد تا آخر تعطیلات در فضای خانه قرار میگیرند و در آخر دور ریخته میشوند. برای جلوگیری از این اسراف بهتر است یا این سین ها را در سفره قرار ندهیم، یا بعد از تحویل سال، آنها را استفاده کنیم و یا از آنها در یخچال نگهداری کنیم تا جلوی اسراف و هدر رفت آنها را بگیریم.
این مطلب را برای خامنهای ریحانه نوشتهام.
لینک مطلب در تلگرام ریحانه
لینک مطلب در اینستاگرام ریحانه
نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۱۲:۰۶ ب.ظ روز ۲۰ اسفند ۱۳۹۶ |
دیدگاه (۰)
آهسونیا یک روز روی تخت بیمارستان خوابید، دست اوه را گرفت و گفت نباید نگران باشد، همه چیز درست میشود.
اوه با قلبی که داشت از ترس و خشم از جا کنده میشد در دل گفت گفتنش آسان است، ولی زنش فقط زمزمه کرد: همه چی درست میشه، اوه عزیزم.» و سرش را به بازوی شوهر تکیه داد، انگشت اشاره اش را به آرامی توی مشت آوه گذاشت و سپس چشمهایش را بست و مرد.
اوه چند ساعت همان جا نشست و دست زنش را توی دستش نگه داشت تا این که کارمند بیمارستان آمد و با لحنی آرام و حرکاتی محتاط بهش فهماند که باید جسد سونیا را ببرند. اوه بلند شد، با سر تأیید کرد و به دفتر خاکسپاری رفت تا کارهای مربوطه را انجام دهد. مراسم خاکسپاری روز یکشنبه بود. آوه روز دوشنبه سر کار رفت.|
ولی اگر کسی ازش می پرسید زندگی اش قبلا چگونه بوده، پاسخ میداد تا قبل از این که زنش پا به زندگی اش بگذارد اصلا زندگی نمیکرده و از وقتی تنهایش گذاشت دیگر زندگی نمیکند.
مردی به نام اوه
صفحه ۱۵۸
نشر نون
نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۱۰:۳۰ ب.ظ روز ۰۳ اسفند ۱۳۹۶ |
دیدگاه (۰)
یک جرعه کتابدر سال هایی که جوانتر و به ناچار آسیب پذیرتر بودم، پدرم پندی به من داد که آن را تا امروز در ذهن خود مزه مزه میکنم.
وی گفت: “هروقت دلت خواست عیب کسی رو بگیری، یادت باشه که تو این دنیا، همه مردم مزایای تو رو نداشتن.”
جمله شروع رمان گتسبی بزرگ
نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۳:۵۰ ب.ظ روز ۰۲ اسفند ۱۳۹۶ |
دیدگاه (۰)