![]() ![]()
اسلام یه چیزه، رفتار ما یه چیز دیگه
میگفت هرچه از غرب به طرف کشورهای اسلامی نزدیکتر میشدیم، بینظمی و بلبشویی هم بیشتر میشد. اسلام یه چیزه، رفتار ما یه چیز دیگه. نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۹:۳۰ ق.ظ روز ۳۱ شهریور ۱۳۹۲ | دیدگاه (۳) ![]() باید غبار صحن تو را توتیا کنند هو هوی باد نیست که پیچیده در رواق بازار عاشقان تو از بس شلوغ شد «هر گز نمیرد آنکه دلش» جَلد مشهد است هر کس به مشهد آمد و حاجت گرفت و رفت دردی عظیم و سخت که آن درد را فقط از آن حریم قدسیات آقای مهربان! سید حسن رستگار نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۹:۳۰ ق.ظ روز ۲۶ شهریور ۱۳۹۲ | دیدگاه (۵) ![]() کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در آلمان دعوتش کرده بودند برای سخنرانی. طبقه اول مشروب خوری و پارتی آلمانیها بود، اول از همه، حصیر رو پهن کرد تا نمازش رو بخونه. صد دقیقه تا بهشت. صفحه بیست نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۹:۳۰ ق.ظ روز ۲۴ شهریور ۱۳۹۲ | دیدگاه (۵) ![]() وَآیَهٌ لَّهُمُ الْأَرْضُ الْمَیْتَهُ أَحْیَیْنَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبًّا فَمِنْهُ یَأْکُلُونَ سوره مبارکه یاسین آیه ۳۳ نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۹:۳۰ ق.ظ روز ۲۳ شهریور ۱۳۹۲ | دیدگاه (۱۰) ![]() پورهی سیبزمینی را دوست دارم؛ هم خوشمزه است هم راحت و سریع درست میشه. برای درست کردن پوره، سیبزمینی را میذارم یک ساعتی بپزه، وقتی که خوب آبپز شد، پوستش را میگیرم و رندهاش میکنم (گاهی هم با گوشتکوب لهشون میکنم). یک مقدار روغن توی ماهیتابه میریزم و بعد سیب زمینیها به اضافهی نمک و ادویه؛ یکمقدار تفت میدم و بعد تقریبا نصف استکان شیر اضافه میکنم؛ (میزان شیر به مقدار سیبزمینیها بستگی داره) و بعد شروع می کنم به هم زدن تا شیر خوب به خوردِ سیبزمینیها بره ونتیجهی کار شبیه یک خمیر زرد رنگ بشه! پایهی کارهمینه. من برای اینکه هردفعه یک طعم و مزهی جدید داشته باشه، مادهی جدیدی بهش اضافه میکنم؛ یکبار جعفری خرد میکنم و با مواد قاطی میکنم، یکبار مقدار زیادی آویشن میریزم، یکبار مقداری زعفرون … که همهی اینها سلیقگیه و همشون به نظرم خیلی خوشمزه تر میکنه. بین عکسهام گشتم و تنها عکسی که از پوره داشتم، همین بود که گذاشتم! با عرض شرمندگی 🙂 نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۹:۳۰ ق.ظ روز ۲۲ شهریور ۱۳۹۲ | دیدگاه (۱) ![]() آوخ! هنوز زخمیم و رنج می برم مردم چه می کنند که لبخند می زنند قانون روزگار چگونه ست کین چنین تو آنقدر شبیه به سنگی که مدتی ست وامانده ام که تا به کجا می توان گریخت حال مرا نپرس که هنجار ها مرا مرحومه نجمه زارع نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۹:۳۰ ق.ظ روز ۲۱ شهریور ۱۳۹۲ | دیدگاه (۰) ![]() یزید پسر معاویه عاشق میشود! عاشقِ زن شوهرداری؛ زینب همسرِ والی عراق. پدرش، معاویه نقشه میکشد تا پسر یکییکدانهاش را که عشق از خود بیخودش کرده و خواب و غذا و روزگار را از او گرفته، به عشقش برساند؛ نقشه میکشد که چطور عبدلله را وادار به طلاق دادن همسرش کند و زینب را به زنی پسرش درآورد، ولی … چند خطِ بالا یک داستان تاریخی است که خیلیهایمان شنیدیم یا خواندهایم. البته داستانی که ظاهرا حقیقت تاریخی ندارد و واقعی نیست (برای خواندن علتِ ساختگی و افسانه بودن این داستان، میتوانید اینجا را بخوانید) سید مهدی شجاعی این داستان را در قالب یک نمایشنامه درآورده است و با قلم خودش آن را نوشته و منتشر کرده؛ کرشمه خسروانی شاید برای کسی که این داستان را شنیده باشد، خواندن کتاب جذابیتی نداشته باشد، ولی برای من که برای اول بود چنین داستانی می شنیدم کتاب جذابی بود که نمیتوانستم آخر و پایان آن را حدس بزنم و این پایان برایم جذاب و شیرین بود. کتاب “کرشمه خسروانی” توسط انتشارات نیستان چاپ شده است و طرح جلدش مانند چند کتاب دیگر این انتشارات + + سیاه به همراه عکسی از نویسنده است که به نظر من، طرحهای خوبی نیستند! و امیدوارم نیستان تصمیم بگیرد در چاپهای بعدی این طرحها را تغییر دهد. امام حسین، انتشارات نیستان، داستان عشق یزید، سید مهدی شجاعی، عشق، کتاب، کتابخوانی، کرشمه خسروانی، معرفی کتاب، نمایشنامه نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۹:۳۰ ق.ظ روز ۱۹ شهریور ۱۳۹۲ | دیدگاه (۱۲) ![]() |