![]() ![]()
چرا، فمنیست شدم؟
فکر میکنید این فمنیستهای دو آتشه، یعنی همانهایی که معتقدند زن نباید “زنِ خانه، خانمِ خانه، کدبانوی خانه” باشد و آزادی و حقِ زن را در حضور همیشگی اجتماعیاش و جنگیدن با مسائل روز و بیرون از خانه میدانند، تا به حال زندگی گرم و خانوادهی آرامی داشتهاند؟ تا به حال طعمِ شیرینِ تشکرِ همسرشان از کارهای کوچکی که برایش انجام دادهاند را چشیدهاند؟ درک کردهاند لحظهای که همسرشان دستپختشان را میخورد و تعریف میکند و بهبه و چهچه میکند را؟ میتوانند حس کنند لذتِ شستنِ لباسهای کثیف و پهن کردن و با عشق اتو زدنشان را؟ تا به حال چندبار تشکرات عاشقانه و از صمیم قلبِ همسرشان بابت کارهایی که در خانه کردهاند را شنیدهاند؟ نشنیدهاند؛! من که گمان نکنم طعمِ این لحظاتِ خوش زندگی را چشیده باشند و درک کرده باشند … اگر چشیده بودند، این خوشیها و لذتها را از “زن” نمیگرفتند … شاید همهاش تقصیر “مرد”ها باشد که این زنها رفته اند و “فمنیسمت” شدند! 🙂 نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۱:۴۷ ق.ظ روز ۲۸ اسفند ۱۳۹۰ | دیدگاه (۱۹) ![]() از آب گذشتیم از نان گذشتیم از حق ولی نه سلطهستیزیم این گوی و میدان، بر ما گلوله پایان ندارد هربار دشمن جنگآوری کرد، کارون به اروند زنجیر میشد سکوی پرتاب، سوی شهادت، روی دوکوهه دلباز میشد وقتی هویزه، دربند میرفت، گویی که قران، در زیر تانک است وقتی شلمچه، در زیر هر بمب، از شیمیایی، فریاد میشد ما چون درختیم پربرگ و باریم، با تکیه برخاک ما استواریم آتش حریفِ دریایمان نیست، چون جامهات سوخت پرچم تنت کن این شعر، یکی از ترانههای آلبوم “بازی عوض شده” علیرضا عصار است. آلبومی که حدود دو ماه پیش عرضه شد، خرید این آلبوم را به همه دوستانی که دنبال موسیقی و شعر در حوزه دفاع مقدس و شهدا هستند، توصیه میکنم. ابیاتی که نوشتم، آنچه بود که از گوش دادنِ موسیقی شنیدم و یادداشتشان کردم و احتمالِ زیاد، چند کلمهای را اشتباه شنیده و نوشته باشم، مخصوصاً دو بیت آخر! عذرخواهی میکنم از آقای افشین مقدم، اگر شعرشان را نادرست یادداشت کردهام. آلبوم بازی عوض شده، افشین مقدم، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس، دانلود، دفاع مقدس، شعر، صفر مرزی، علیرضا عصار، فایل صوتی، موسیقی نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۱۱:۵۹ ق.ظ روز ۱۶ اسفند ۱۳۹۰ | دیدگاه (۴) ![]() همیشه دوست داشتم خونهام یه حوض داشت، یه حوض پر آب؛ وقتی میوه میخریدیم، میرفتم لب حوض، پلاستیکِ میوهها را کج میکردم و میوهها سر میخوردن و قلوپقلوپ می افتادن توی آب؛ تا کفِ حوض میرسیدن و دوباره میآمدن بالا و نفس تازه میکردن؛ پلاستیکِ خیارها، سیبها، پرتغال و نارنگی … همه توی حوض ریخته میشدند و از ترکیبِ رنگشون کنارِ هم سر ذوق میآمدم؛ یک سبد میذاشتم کنارِ حوض، مینشستم روی چهارپایه و شروع میکردم به شستنِ میوهها … زرد و سبز و قرمز و نارنجی … کنار هم جبرِ زندگیِ امروزی، رویای حوض و حیاط و چهارپایه را ازمان گرفته … سینکِ ظرفشویی و چهاردیواری آشپزخانه برایم نقشِ حوض و حیاط را بازی میکنند؛ وقتی سینک را پر آب میکنم و میوهها را سر میدهم داخلش … زرد و سبز و قرمز و نارنجی … حیف که کمی کوچک است، حیف که صدای کلاغ روی درخت شنیده نمیشود حیف که گربهی سر دیوار، موقع شستن میوهها نگاهش به ماهیهای توی حوض خیره نمیماند … حیف که خنکی باد را حس نمیکنم …
نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۴:۴۵ ق.ظ روز | دیدگاه (۸) ![]() گنجشک میرود و میوهها میروند و من نمیفهمم ![]() وَلَنْ تَرْضَى عَنْکَ الْیَهُودُ وَلا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِی جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلا نَصِیرٍ هرگز یهود و نصارى از تو راضى نخواهند شد تا (آنکه تسلیم خواسته آنان شوى و) از آئین آنان پیروى کنى. بگو: هدایت تنها هدایت الهى است، و اگر از هوى و هوسهاى آنها پیروى کنى، بعد از آنکه علم (وحى الهى )نزد تو آمد، هیچ سرور و یاورى از ناحیه خداوند براى تو نخواهد بود. سوره بقره آیه ۱۲۰
نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۱۲:۳۸ ب.ظ روز ۱۴ اسفند ۱۳۹۰ | دیدگاه (۰) ![]() به تازه کردن اندوه من می آیند آه نشسته است به راهت هزار چشم سپید نمانده است تو را هیچ یاد یار و دیار من آه میکشم و باز بیشتر شده است حساب روز و شب و سال و ماه دستم نیست گمان مبر که دگر بی تو زنده خواهم ماند محمد مهدی سیار نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۸:۰۰ ب.ظ روز ۰۳ اسفند ۱۳۹۰ | دیدگاه (۰) ![]() من که توقعی نداشتم؛ سرِ زمین بودم با تراکتور؛ جنگ که تموم شد برگشتم سرِ زمین بدون تراکتور. دیالوگ عباس در فیلمِ آژانس شیشهای نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۸:۰۰ ق.ظ روز ۰۲ اسفند ۱۳۹۰ | دیدگاه (۱) ![]() |