![]() ![]()
کما امرت
فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَن تَابَ مَعَکَ وَلاَ تَطْغَوْاْ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ پس، همانگونه که دستور یافتهاى ایستادگى کن و هر که با تو توبه کرده [نیز چنین کند] و طغیان مکنید که او به آنچه انجام میدهید بیناست. نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۱۲:۰۱ ق.ظ روز ۳۰ مهر ۱۳۹۰ | دیدگاه (۰) ![]() راه میروی در خیابان، قدمهایت سریع باشد یا آرام، زیاد فرقی نمی کند برای افتادن یا نیافتادن آن اتفاق؛ در حال و هوای خودت هستی که صدایی میشنوی “جرررررر” و بعد صدای “واااااااااای” که از زبان خودت بیرون میآید و همزمان دنبالهی چادرت را میگیری و دنبال نقطهی فاجعه میگردی و زیر لب فحش میدهی به میلهی آهنی کنار خیابان یا شاخهی درختی که بیرحمانه از شاخههای دیگر جدا شده و باعث شدند چادرت پاره شود. وقتی چادر پاره بشود، حتی اگر یک نقطهی خیلی کوچک باشد، باید بگذاریاش کنار و فراموشش کنی؛ مگر اینکه رفوگرِ وارد و بامهارتی پیدا کنی که بتواند پارگی چادر را بین سیاهیهایش پنهان کند. شدتِ غمِ این پست را، دوستی میفهمد که همین اتفاق برایش افتاده باشد و درک میکند که دیروز عصر چه حسی داشتم وقتی آن صدای نحس را شنیدم … نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۳:۳۷ ق.ظ روز ۲۴ مهر ۱۳۹۰ | دیدگاه (۲۹) ![]() وَأَوْفُواْ بِعَهْدِ اللّهِ إِذَا عَاهَدتُّمْ وَلاَ تَنقُضُواْ الأَیْمَانَ بَعْدَ تَوْکِیدِهَا وَقَدْ جَعَلْتُمُ اللّهَ عَلَیْکُمْ کَفِیلاً إِنَّ اللّهَ یَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ و هنگامى که با خدا عهد بستید، به عهد او وفا کنید! و سوگندها را بعد از محکم ساختن نشکنید، در حالىکه خدا را کفیل و ضامن بر (سوگند) خود قرار دادهاید، به یقین خداوند از آنچه انجام میدهید، آگاه است سوره مبارکه نحل آیه۹۱نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۱:۰۹ ق.ظ روز ۲۰ مهر ۱۳۹۰ | دیدگاه (۰) ![]() بقیع اگر بقیع باشدحکماً باید بقعه داشته باشد وگرنه چرا اسماش را بقیع گذاشتهاند؟… یا علی مددی! منبع این نوشته را یادم نیست ![]() این داغ تازهایست بر آن کهنه داغها سینه به سینه داغ نهادیم روی داغ وقتی نگاه میکنم از جای جای شهر پایان قصهها همه تلخ است بعد از این وقتی بهار میرسد از راه، آه! آه آه ای چنار پیر در این فصل یخزده جواد زهتاب نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۸:۴۲ ب.ظ روز | دیدگاه (۰) ![]() مُرِ میبینی که شر و با صِفایُم هر روز جمعَه دِلُمَه مِبِندُم به مُ بوگو بیه به قله ی قاف درُوغ مُروغ نیست میون ما باهم چَشمِ مُرِ گیریفته چندتا کِفتَر کِفترا رو که بُردُم از روگنبد گنبدِ نصفه شب مِدَه به دستُم وختی میبینُم تو ای عالم همه گنبدو ومُنبد نمه خوام با صِفا بچه که بودم، هرکی ازم میپرسید کوجائی هستی؟ میگفتم مشهدی. اصلا هم برام مهم نبود که فقط مشهد به دنیا آمدم و هیچ وقت در این شهر زندگی نکردم، حتی در شناسنامه ام هم محل تولد را مشهد ننوشتهاند! همینکه سه روز قبل از میلاد امامرضا علیه السلام در مشهد به دنیا آمده بودم، برایم سند بود که مشهدی هستم و بچه محلهی امام رضا. این روزها که سالروز تولدِ قمری خودم و میلادِ آقاست و دلتنگی همیشگیام برای حرمش، بیش تر شده، این شعر را خیلی گوش میدهم و با خودم زمزمه میکنم … بچه محلهی امام رضایُم … با لهجهی مشهدی که تمام خاطرات خوب کودکیام هم همراهشست … کمی دلتنگی را کم میکند پ.ن: تولد یک سالگی “وادی” هم هست. پارسال روز میلاد آقا اولین پست ش را نوشتم. پ.ن۲: شاعر این شعر آقای “قاسم رفیعا”ست که چند سال پیش این شعر را در دیدار با آقا خواند. نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۱۱:۵۴ ق.ظ روز ۱۶ مهر ۱۳۹۰ | دیدگاه (۹) ![]() خانمها خیلی اوقات از کمتر بودنِ حقوق و مزایا و امکاناتشان نسبت به آقایان شکایت میکنند (درست یا اشتباه بودن این شکایات به کنار) ولی خیلی از اوقات خودِ خانمها باعثِ حذفِ بعضی از همان امکانات یا بوجود نیامدن آنها برای خودشان میشوند. یکی از مصداقهای این حرفم را این چند روز در مترو مشاهده میکنم. ازاول مهر، یک واگن به دو واگن مخصوص خانمها اضافه کردند و اعلام کردند که این یک طرح آزمایشی یکماهه است که اگر در طول این یک ماه، در اکثر ساعات این واگن اضافه خالی باشد، بعد از یک ماه طرح تمام میشود و آن واگن اضافه هم حذف؛ خیلی از خانمها هستند که سوار واگن مخصوص خانمها نمیشوند و به هر دلیلی، سوار واگنهای دیگه میشند. (خانمهایی که با همسرشان یا یک آقا هستند را استثنا کنید، منظورم خانمهای تنهاست)؛ به نظر من این کار باعث میشود تعداد خانمها در واگن های مخصوص خودشان کمتر بشود و به غیر از اینکه امکان حذف این واگن بعد از یکماه آزمایشیاش زیاد میشود باعث میشوند، آقایان هم به خودشان اجازه بدهند و وارد واگن مخصوص خانمها بشوند! حالا که مترو تهران یک واگنِ اضافه برای خانمها تعبیه کرده ولی بعضی از خانمها از این امکان استفاده نمیکنند، صبحها و عصرهایی که سوار مترو میشوم و این صحنه را میبینم و به ماه دیگر فکر میکنم که احتمال دارد این واگن اضافه را حذف کنند، حرص میخورم 🙂 نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۱۱:۱۹ ق.ظ روز | دیدگاه (۸) ![]() |