![]() ![]()
تکیه بر کعبه
جمعهها طبع من احساس تغزل دارد بیتو چندیست که در کار زمین حیرانم شاید این باغچه دَه قرن به استقبالت یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت جمکران نقطهی امید جهان شد که در آن هیچ سنگی نشود سنگ صبورت، تنها سید حمیدرضا برقعی نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۲:۴۴ ب.ظ روز ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۰ | دیدگاه (۰) ![]() گفت: در می زنند مهمان است گفت: آرام ما خدا داریم آسمان را به ریسمان بردند بین آن کوچه چند بار افتاد سید حمیدرضا برقعی نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۹:۰۶ ق.ظ روز ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۰ | دیدگاه (۰) ![]() گاهی اوقات آدم یه حرفایی درباره خودش میزنه و یه نظراتی درباره خودش و شخصیت خودش داره که به نظر خودش خیلی درست و واقعیه و میگه من خودم را خوب می شناسم و میدونم این خصوصیت را دارم. مثلا فکر میکنه آدم خونسردیه یا مثلا خیلی شجاع و نترسه، ولی وقتی در موقعیتی قرار میگیره میبینه خیلی هم آنجوری که فکر میکرده نیست و آن خصوصیات را نداره و خلاصهاش اینکه از حرف و تفکرش تا مقام عملش تفاوت وجود داره. چند وقت پیش به اتفاق خانواده، رفته بودیم رستوران و داشتیم شام میخوردیم. نشسته بودیم و حرف میزدیم و شام میخوردیم که یک صدایی از طرف درب ورودی رستوران بلند گفت: «آقا شما چند لحظه بیاین دم در» این صدا چندبار تکرار شد و ما هم فقط شنیدیم و به غذا خوردنمان ادامه دادیم. پیشخدمتهای رستوران یکییکی به جلوی درب رستوران میرفتن و اینطور مشخص بود که با یکی از همانها کار دارد ولی باز هم صدای مرد شنیده میشد که میگفت «باشما هستم، چند لحظه بیاین دم در» فکر میکردم حتما اختلافی با این رستوران دارد یا ماموری، چیزی است که یکی از همراهانمان گفت: «دارم شام میخورم، نمییام. برای چی باید بیام؟» و تازه فهمیدیم که منظور آن شخص، که بوده است. قلبم شروع کرد به تپیدن، صدای مرد هنوز میآمد و من تقریبا در حالت بهت که به ما چهکار دارد، مردی مسن با موهایی بلند و …. بود. اصرارهایش برای رفتن “فامیل” ما به دمدرب و جمع شدن همه پیشخدمتها و حتی رئیس رستوران در جلوی درب و احتمالا مانع ورودش به رستوران شدن، آگاه نبودن از قصد آن شخص و اصرارش بر قصدی که داشت در آن ساعت از شب و ترس اینکه هر لحظه ممکن است وارد رستوران شود و بالای میز ما بیاید و … همه باعث شده بود استرسِ بدی داشته باشم. هیچکداممان نمیدانستیم دقیقا دارد چه اتفاقی میافتد و چه شده و فقط به هم نگاه میکردیم و میگفتیم چی شده؟ چی میگه؟ ولی دلِ من آشوب شده بود و آرامشم رفته بود. صدای تندتند زدن قلبم را میشنیدم و نمیدونستم باید چه کنم و چه میشود. اعتراف میکنم ترسیده بودم، نفسم را به سختی بیرون میدادم و سعی میکردم آثار این پریشانیخاطر در چهرهام مشخص نباشه و بقیه از حالم خبردار نشن. بعدا وقتی یاد حالِ خودم در آن دقایق افتادم، برام سوال بود و مایه ناراحتی که من چرا آنقدر استرس گرفتم و ترسیدم. من که همیشه سعی میکنم به خودم مسلط باشم و خودم را آدمِ خونسردی میدانم. ولی حالات آن فرد و موقعیتی که در آن قرار گرفته بودم، حالاتی از خودم را متوجه شدم که فکر نمیکردم اینطور باشم. آنچه فکر میکردم هستم، نبودم. اینها بماند اینجا، برای خودم یادگاری و یادآوری … نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۸:۲۷ ق.ظ روز | دیدگاه (۷) ![]() ظاهرا این یک قاعدهی کلی ِ نانوشتهست که همهکارهای سخت، با هم به سراغت میاد. همه هم مهم و غیرقابل حذف خدایا کمکم کن نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۷:۱۲ ب.ظ روز ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۰ | دیدگاه (۰) ![]() هوای لحظههایم ابریاند و پشت هم رگبار صدای گرمِ شعرم میرسد تا پایِ رویایت غزل همصحبت دیرینهام، تنها شریک غم غلط کردم اگر یکشب نباشی این دل کوچک اگرچه کفر محض است این، گناهش هم قبول اما امید صباغ نو نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۲:۴۲ ب.ظ روز ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۰ | دیدگاه (۰) ![]() پدری چهار تا بچه را گذاشت توی اتاق و گفت اینجا را مرتب کنید تا من برگردم آن بچه شرور همه جا را هی میریخت به هم، هی میدید این خوشحال است، ناراحت نمیشود “باران خلاف نیست” کورش علیانی نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۸:۰۷ ق.ظ روز ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۰ | دیدگاه (۵) ![]() بسم الله الرحمن الرحیم ولایتپذیری و تبعیت از امام عصر از وظائف هر مسلمان است و در عصر غیبت، ولی فقیه عهده دار زمام امور مسلمین است. بر هر مسلمانی واجب است تا تبعیت خود را از ولی فقیه خود، هم به صورت زبانی و هم به صورت عملی اثبات کند. ما وبلاگنویسان و فعالان فضای مجازی وظیفه خود میدانیم تجدید بیعت خود با ولیفقیه را اعلام کرده و اعلام کنیم که حمایتها و همراهیهای ما با گروهها و مسئولین تا زمانی است که در مسیر ارزشهای الهی و اسلامی گام بردارند. ما با کسی عقد اخوت نبستهایم و مرزهای اعتقادیمان را با تمام وجود حراست میکنیم. ما معتقدیم که مشروعیت مسئولین نظام وابسته به اجرای احکام اسلامی و تبعیت از نایب عام امام زمان (عج) است و اگر کسی در غیر این مسیر گام بردارد، قرار گرفتنش در آن مسئولیت خلاف شرع و قانون اساسی است. ما از مسئولین میخواهیم تا «ولایت پذیری عملی» خود را اثبات کنند و راه را بر هرگونه شایعه و حرفهای حاشیهای ببندند چرا که ما معتقدیم که تبعیت از ولی فقیه در قالب سخنان زیبا نیست و باید این سخنان در عمل ظهور یابند. تعز من تشاء و تذل من تشاء نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۱:۰۱ ق.ظ روز ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۰ | دیدگاه (۴) ![]() |