![]() ![]()
عذاب خفتبار برای کافران
«ولا یحسبن الذین کفروا انما نملی لهم خیر لانفسهم انما نملی لهم لیزدادوا اثما ولهم عذاب مهین ما کان الله لیذر المومنین علی مآ انتم علیه حتی یمیز الخبیث من الطیب» و کافران نپندارند اگر به آنها مهلت میدهیم، به نفعشان است. آیات ۱۷۸ و ۱۷۹ سوره مبارکه آلعمران نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۱۱:۳۶ ب.ظ روز ۲۹ آذر ۱۳۸۹ | دیدگاه (۰) ![]() کتاب خوب، حتماً نباید بزرگ باشد، قطور باشد، سنگین باشد یا حتی گران! وقتی این نوع کتابها به زبان امروزی و قابل فهم برای عموم در میآیند، استقبال از آنها هم بیشتر میشود و آن کلمات و نوشتههای سخت و باارزش، خوانده میشوند. “کتاب آه” کتابی است که توسط “یاسین حجازی” ویراستاری و توسط نشر “جام طهور” منتشر شده و به قول خود ویراستار، “بازخوانده” ای از کتاب نفسالمهموم است؛ یعنی کتابی کاملاً متفاوت از نفسالمهموم شیخ عباس قمی است و از حالت کتب علمائی و محققی در آمده است. آقای حجازی در مقدمه کتاب مینویسد: « در بازخوانی، خط حادثه را پررنگتر کردم و به ترتیب و توالی وقوع حادثهها دقت کردم … و رد نقلهایی را که با هم نمیخواندند در کتابهای دیگر گرفتم تا نقل معروفتر و مشهورتر را بیاورم … و رجزهایی را که ترجمه نشده بود یا ترجمهاش واضح نبود را دوباره ترجمه کردمو رسمالخط را یکدست کردم و نقطهگذاری کردم و اعراب گذاشتم … و بعد تازه کار اصلیام شروع شد، پاراگرافها را نگاتیوهایی فرض کردم که با حفظ ترتیب و ضرباهنگ و تعلیق بایست به هم میچسباندم و همهٔ فکر و ذهنم این بود که صفحات برای خواننده راحت و بیوفقه ورق بخورد و یکبار برای همیشه معلوم شود “اتفاق” چگونه افتاده است.» کتاب از مرگ معاویه شروع میشود و تا وقایع بعد از عاشورا ادامه پیدا میکند. نام: کتاب آه روایتهایی از این کتاب را میتوانید در وبلاگ “هل من مغیث یغیثنا لوجه الله” بخوانید. نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۱۱:۱۳ ب.ظ روز | دیدگاه (۱) ![]() شده تا به حال در پیاده رویی، خیابانی، جائی بر خلاف حرکت همهٔ آدمها حرکت کنید؟ ![]() این اشکها به پای شما آتشم زدند من جبرئیل سوخته بالم، نگاه کن! سر تا به پا خلیل گلستاننشین شدم از آن طرف مدینه و هیزم، از این طرف بردند روی نیزه دلم را و بعد از آن گفتم کجاست خانه خورشید شعلهور دیروز عصر تعزیهخوانهای شهر ما امروز نیز، نیر و عمان و محتشم سید حمید رضا برقعی امام حسین، برقعی، سید حمیدرضا برقعی، شعر، شعر عاشورائی، شعر عاشورایی، غزل، گزیده غزل جوان امروز، محرم نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۹:۱۶ ب.ظ روز ۲۸ آذر ۱۳۸۹ | دیدگاه (۰) ![]() مـشک بـرداشت که سیـراب کـند دریـا را آب روشن شد و عکـس قـمر افتاد در آب تـشنه میخواست ببیند لـب او را دریا کوفه شد علقمه٬ شق القمری دیگر دید تـا خجالت بکشد، سرخ شود چهرهٔ آب نـاگهان موج برآمد که رسید اقیانوس آب٬ مهـریه گل بـود والا خـورشید روی دست تو ندیده است کسی دریا را سید حمید رضا برقعی نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۷:۳۰ ب.ظ روز ۲۳ آذر ۱۳۸۹ | دیدگاه (۱) ![]() روضهخوان گفت که لیلی پسری داشت که رویش روضهخوان گفت که لیلی پسری داشت که مجنون پسری خوش قد و قامت، پسری صبح قیامت روضهخوان گفت که لیلی پسری داشت، شعر، شعر عاشورائی، علی اکبر، غزل، گزیده غزل جوان امروز، محرم، مهدی جهاندار نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۹:۱۱ ب.ظ روز ۲۲ آذر ۱۳۸۹ | دیدگاه (۰) ![]() قنداقهاش را بست، حالا اصغرآماده است از موج آغوش پدر تا اوج خواهد رفت نه ضربت شمشیر میخواهد نه نعل اسب تیر سه شعبه کار خنجر میکند اینجا از رنگ سرخ آسمان پیداست اینجا هم زهرا بشری موحد زنان شاعر، زهرا بشری موحد، شش ماهه کربلا، شعر، شعر آئینی، شعر حماسی، شعر عاشورائی، شعر عاشورایی، علی اصغر، غزل، محرم نویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۹:۱۰ ب.ظ روز ۲۱ آذر ۱۳۸۹ | دیدگاه (۰) ![]() |