![]() ![]()
دردِ پایاننامه نویسی
باید پایاننامه بنویسم؛ بهتر بگویم باید این ترم پایاننامهام را مینوشتم. همین ترمی که در حال پایان است و دانشجوها دارند امتحاناتش را میدهند، من ترم چهار بودم و باید پایاننامه مینوشتم و دفاع میکردم و اینها. یعنی الان مثلا باید سه چهار فصلش را نوشته بودم و اگر هم دفاعش میافتاد برای دی یا بهمن، خیالم راحت بود که موضوعم تصویب شده و شروع کردهام به نوشتن. ولی اینطور نیست. یعنی الانی که اینجا نشسته ام و پانزده خرداد است، هنوز موضوعم هم درست و حسابی تصویب نشده تا بعد شاید آسمان به زمین بیاید یا زمین به آسمان برود و من بنشینم و بنویسم. باید بنشینم و پروپزال بنویسم برای چهار موضوعی که استاد از بین پانزده موضوعی که برایش ارائه دادم، خوشش آمد و گفت شاید یکیشان را تصویب کنیم! شاید. الانی که پانزده خرداد است و ترم چهارمم در حال پایان، تازه دارم موضوع تصویب میکنم، آنهم اگر بشینم و پروپزال همان چهار موضوع را بنویسم و اگر اساتید محترم هیات علمی لطف کنند و تشریف بیاورند و جلسه تشکیل بدهند و پروپزالها را بخوانند و از یکیشان خوششان بیاید و تکراری نباشد و … تازه موضوع پایاننامهام تصویب شده و تازه میتوانم شروع کنم به نوشتن و این تازه اول بدبختی است. نوشتههای مرتبطنویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۲:۱۷ ق.ظ روز ۱۵ خرداد ۱۳۹۰ | دیدگاه (۳) ![]()
دیدگاه شما
|
:)))))))))))
امیدوار باشید
شما میتوانید و اینا
اسمایلی تلقین مثبت دادن :))
هییییع 🙁
امیدوارم. انشالله
برای من هم همینه تقریبا
طبیعی هست این جریان و …
چه عرض کنم ؟
شکر