![]() ![]()
تاجیک؛ هیولایی که بیصدا گریه کرد، بلند خندید
رمان تاجیک را به توصیه دوستی در جمعی که هرماه چند کتاب در حوزه کودک و نوجوان میخوانیم، از نمایشگاه خریدم و هفته پیش خواندم. تاجیک از آن نوع کتابهایی بود که با خیلی از صفحات و پاراگرافهایش بغض کردم و دوست داشتم گریه کنم. غمِ تاجیک من را یاد چند دوست دوران مدرسه انداخت که مثل تاجیک نه هیچوقت در گروههای دوستی جایی داشتند نه در بازیهای والیبال و بسکتبال بازی داده میشدند مگر وقتی “نفر” کم داشتیم! و نقش من دقیقا مانند راوی کتاب بود، کسیکه درد را میدید ولی کاری انجام نمیداد! تاجیک را یک نویسندهی “فلسفهخوانده” نوشته است و شاید به همین علت کتاب “درد انسانیت” را با خود حمل میکند و مخاطب این نکته را که آدمها بر خلاف لبخندهایشان میتوانند غمهای بزرگی داشته باشند را به خوبی درک میکند. بارقههای مذهبی و المانهایی که غیرمستقیم در کتاب ذکر شده بود، یکی از نکات مثبت کتاب بود که نویسنده با هوشیاری در جای جای کتاب آنها را آورده بود.
تاجیک برای من یادآور حدیث “المؤمن بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه” حضرت امیر بود که شادی مومن در صورتش پیداست وغمش در قلبش؛ درست مثل تاجیک که غمهایش را در دل نگه میداشت و حتی در مواقع عصبانیت غیظ و ناراحتیاش را نشان نمیداد؛ اصلا تاجیک انسان بود؟ انسانم آرزوست … نکته جالبی که این کتاب داشت و شاید در کمتر کتابی بتوان آن را پیدا کرد، توالی نداشتن قسمتهای مختلف باهم برای خواندن کتاب بود! یعنی باوجود ارتباط هر بخشی از کتاب با بخش قبل یا بعدش، اگر مخاطب از وسط کتاب هم شروع به خواندن کند و ادامه دهد میتواند جریان داستان را دنبال کند. داستان شخصیتپردازی قویای دارد و علاوه بر تاجیک و راوی همکلاسیاش، نقش و شخصیت دیگر عناصر کتاب هم به خوبی ترسیم و توضیح داده میشود، حتی مادر تاجیک که شاید نقش خیلی کوتاهی در داستان دارد. تنها ایراد و اشکالی که “تاجیک” داشت، انتهای داستان بود که فهم و درکش برای مخاطب نوجوان کمی سخت است و با سوال “خوب آخرش چی شد تاجیک” کتاب را به پایان میرساند. “تاجیک؛ هیولایی که بیصدا گریه کرد، بلند خندید” را حمید حاجی میرزایی نوشته است و نشر چکه در سال ۹۳ آن را منتشر کرده است. قیمت کتاب در سال ۹۵ چهارهزار تومان است. نوشتههای مرتبطنویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۳:۴۷ ب.ظ روز ۲۴ خرداد ۱۳۹۵ | دیدگاه (۰) ![]()
دیدگاه شما
|