![]() ![]()
امپراطور عشق
صفحهی آخر کتاب را با بهت و حیرت و اشک خواندم؛ اصلا فکر نمیکردم انتهای کتاب اینگونه تمام بشود و به یکی از شخصیتهای تاریخی موردعلاقهام ختم شود. بهزادبهزادپور را با سهگانهی “خداحافظ رفیق” شناختم و بعد تئاتر محشر و فراموشنشدنی “شب آفتابی”؛ و همین دو اثر عالی باعث شد کتاب امپراطور عشق که فیلمنامهای از بهزادپور است را با امید به خواندن یک متن خوب شروع کنم و به حق همینطور هم بود. داستان کتاب از حملهی ابرهه به مکه برای خراب کردن خانهی خدا شروع میشود و مقابلهی قبیلهی خثعم و مردان بتپرست مکه با آنها؛ داستنِ اصلی هم دربارهی خواهرزادهی زیبا پادشاه یمن “ابرهه” است؛ “حمامه” ای که در همهی سفرها و جنگها دائیاش را همراهی میکرده و کبوتر شانس ابرهه بوده است ولی در سفرِ آخر به مکه، کبوتری اسیر میشد در دستِ بزرگان و ثروتمندانِ شهر مکه که خشم و کینهی بزرگی از ابرهه دارند. آنقدر این کتاب برایم شیرین و جذاب بود که دوست ندارم بیشتر از این دربارهی موضوع و محتوای کتاب چیزی بنویسم تا اگر کسی قصدخواندن کتاب را کرد، مثل من آرام آرام با سکانسهای کتاب همراه شود و طعمِ شیرین داستان را بچشد و لبخند بزند و اشک بریزد. این کتابِ نود و دو صفحهای توسط انتشارات نیستان در قالبِ فیلمنامه فارسی منتشر شده است. این فیلمنامه بخشِ اول سریالی است که آقای بهزادپور میخواستند دربارهی زندگی یکی از یاران پیامبر بسازند، نمیدانم این سریال ساخته شده یا در دست ساخت است. با تمام شوق منتظرِ دیدن این سریال هستم. بازنشر در: رجانیوز، حرف تو ، نقطهنیوز، فارسنیوز، نوشتههای مرتبطنویسنده: سيده فاطمه مطهری - ساعت ۹:۳۰ ق.ظ روز ۰۱ مرداد ۱۳۹۲ | دیدگاه (۱۱) ![]()
دیدگاه شما
|
ردپای انقلاب اسلامی در وبلاگ شما مشهود است.
امیدوارم در این آغاز بهار انقلابی گری همچنان »انقلابی« بمانید( که البته بعضی ها تلاش دارند با توجه به نتیجه انتخابات آن را دوران تاریک انقلاب بدانند)
نگاه شما به مقوله کتاب ( آنهم در عصری که ضعف تئوریک انقلاب را آزار می دهد ) باعث خوشحالی است
سلام علیکم
متشکرم از نظرتان بابت وبلاگم، ان شالله که اینطور باشم و بتونم در این فضای مجازی خدمت کوچیکی به انقلاب و اسلامم بکنم.
موفق باشید
با سلام و خدا قوت
مطلب شما در سایت “حرف تو” با آدرس:http://harfeto.ir/?q=node/10970
منتشر شد.
هنگام به روزشدن از مطالب تولیدی،ما را مطلع نمائید.
هدیه سایت حرف تو:
صبح زود، همین که از خانه بیرون زد گفت: «مسابقه می دیم!» و قبل از اینکه نظر او را بشنود، ادامه داد: «از الان تا شب». چشمش به زنی که از سر کوچه می آمد افتاد؛ نگاهش را کج کرد. به شیطان گفت: فعلاً یک – هیچ به نفع من!
سلام علیکم
متشکرم
با سلام
نوشته ی شما در پایگاه خبری تحلیلی نقطه نیوز منتشر شد
سلام علیکم
متشکرم
آفرین. عالیه کتابش. حالا که اینو پسندیدی کرشمه خسروانی رو هم حتما بخون
برای این است که خود بهزادپور هم آدم دوست داشتنیی است و این خوبی و پاکی روحش بر تأثیرگذاری آثارش نقش دارد.
خیلی وقت پیش این کتاب رو خوندم و البته لذت بردم …دوباره باید بخوانمش که جزییاتش را فراموش کردم.از این کتاب شیرین ترو دلچسبتر خصوصا به علت موضوع,کرشمه خسروانی جناب شجاعی عزیز بود که اگر نخواندنش پیشنهاد می کنم حتما بخوانید انشاالله. از همین جنس کتاب مردی ازجنس نور هم هست که البته خودم هنوز نخواندمش و تعریفش را شنیده ام.
موفق باشید
[…] امپراطور عشق […]
سلام
دلم هوای بهزادو کرد
چند سالی است ندیدمش
آخرین بار دو سه سال پیش بود بعد از اجرای شب آفتابی رفتیم پشت صحنه کار و اونجا دیدمش بر خلاف اکثر مواقع که…
حالش خوب بود و تحویل گرفت
ممنون از یاد آوریتون
امیدوارم سرحال باشه